آرش براری

عزادار

زلف همه‌ی خلق گرفتار حسین است
حال همه آشفته و بیمار حسین است

باید که خلائق همگی اشک بریزند
وقتیکه خداوند عزادار حسین است

وقت استغفار

وقت استغفار حال زار را از من مگیر
حس و حال گریه بسیار را از من مگیر

چند قطره اشک مانده از همه دارای‌ام
پس عنایت کن همین مقدار را از من مگیر

جان عالم هستی

جان عالم هستی و جان ها بلاگردان توست
آسمان ها و زمین در خدمت فرمان توست

با وجود تو دو عالم رزق و روزی می‌خورد
قطب عالم هستی و “هستی” همه مهمان توست

یا باب الحوائج

هرکس که “یا باب الحوائج” را صدا کرده
موسی بن جعفر حاجت او را روا کرده

غیر از خدا که شان او را خوب میداند
هرکس که مدحی گفته در حقش جفا کرده

خیر النسا

مظهر خیر النسا تا روز محشر فاطمه است
آسیه, مریم, خدیجه خوب و بهتر فاطمه است

فاطمه حتی طهارت را طهارت می‌دهد
آب با اینکه مطهر هست اطهر فاطمه است

مادر وفا

خودم کنیز توام بچه‌هام نوکر تو
عروس‌های من آقا کنیز دختر تو

من آمدم که به پایت فقط بلند شوم
نیامدم بنشینم بجای همسر تو

لطف فراوان

نور زهرا عین ظلمت را درخشان می‌کند
نور حق را از دل ناحق نمایان می‌کند

کیست این بانو که هر شب وحی می آید بر او؟
حضرت جبرییل را در خانه مهمان می‌کند

نیست جز شوق زیارت

نیست جز شوق زیارت در نگاه زائران
میشود بال ملائک فرش راه زائران

در نجف اذن زیارت از علی باید گرفت
میشود دست علی پشت و پناه زائران

سوی عمه

حالا که با سر آمده‌ای سوی عمه
آرام سر بگذار بر زانوی عمه

حالا که ای کشتی, تو را درهم شکستند
پهلو بگیر آرام پس پهلوی عمه

سید الساجدین(ع)

از یک نسب بین عرب ها بی قرینی
از یک نسب بین عجم ها بهترینی

شکر خدا که مادر تو شهربانوست
اینگونه پس تو بچه ایران زمینی

تن چاک چاک شاه

زمان دفن شهیدان و سیدالشهداست
سه روز پیکرشان روی خاک کرب و بلاست

بنی اسد متحیر شدند و در ماندند
میان اینهمه جسم بدون سر ماندند

دختر شیر خدا

عباس اگر در ظهر عاشورا نمی‌افتاد
سنگی به سوی زینب کبری نمی‌افتاد

بودند اگر دورش جوانان بنی‌هاشم
در راه کوفه دختر زهرا نمی‌افتاد

دکمه بازگشت به بالا