تا تو رفتی به سوی خیمه ما برگشتند
عدهای که دگر از دین خدا برگشتند
جنگجویان همه رفتند ولی بعد از آن
عدهای بد دهن و بی سر و پا برگشتند
تا تو رفتی به سوی خیمه ما برگشتند
عدهای که دگر از دین خدا برگشتند
جنگجویان همه رفتند ولی بعد از آن
عدهای بد دهن و بی سر و پا برگشتند
هرکس که دلش خواست ببیند عظمت را
باید برود تا که ببیند حرمت را
الحق که خدای ادبت, ام بنین است
حق خیر دهد والده محترمت را
سهم من از زندگی چیزی به غیر از غم نشد
هیچکس غیر از برادرهام غمخوارم نشد
بعد تو عباس, زینب ماند و این نامحرمان
بعد تو دیگر برایم هیچکس محرم نشد
حب تو در قلب تمام مومنین است
مهر تو با آب و گل شیعه عجین است
اسلام را ماه محرم حفظ کرده
پس روضه خواندن رکنی از ارکان دین است
سیزده سال است هر جا غصه ام را دیده ای
زودتر از دیگران حال مرا پرسیده ای
مثل خورشیدی به روی ماه من تابیده ای
بیشتر از بچه های خود مرا بوسیده ای
هرکس دچارت گشت پس زد چاره ها را
بیچاره خود کرده ای بیچاره ها را
خورشید را هم مشتری خویش کردی
مجذوب نورت کرده ای سیاره ها را
در خیمه دیگر طاقت ماندن ندارم
فرصت برای حرز گرداندن ندارم
حتی دگر وقت رجز خواندن ندارم
دست مرا در دستهایش داشت عمه
یک لحظه بی تو فکر آسایش نکردم
پنجاه سال است از تو یک خواهش نکردم
یک عمر روی حرف تو چیزی نگفتم
اینبار میخواهم به پای تو بیفتم
جز این دو میوه قلبم ثمر نداشته ام
ببخش اگر که پسر بیشتر نداشته ام
برای اینکه شبیه تو بی کفن باشند
برایشان کفن از خانه برنداشته ام
تا باد به موی سرت افتاد دلم ریخت
تا اشک ز چشم ترت افتاد دلم ریخت
امروز میان تو و حربن ریاحی …
تاصحبتی از مادرت افتاد دلم ریخت
غصه و غم خلق شد هر دو جهان را غم گرفت
از غم تو قلب مخلوقات در عالم گرفت
قبل خلقت روضه خواند و در گل آدم دمید
پس خدا اول برای روضه تو دم گرفت
تا حسین بن علی بین دل ما جا گرفت
کار عقل و عشق در این عاشقی بالا گرفت
غرق نفسم بودم و بسیار دست و پا زدم
داشتم از دست میرفتم که دستم را گرفت