آرش براری

پیرغلامان حسین

سر و جان همه‌ی خلق به قربان حسین
جان عالم به فدای لب عطشان حسین

رحمت خاص خدا شامل حالش شده است
هرکسی یک سر سوزن شده گریان حسین

صالح ترین عبد خدا

صالح ترین عبد خدا موسی بن جعفر
حق است هرکس هست با موسی بن جعفر
ما بنده و آقای ما موسی بن جعفر
محتاج‌ها گویند یا موسی بن جعفر

حبل المتین عین الیقین

شهادت می دهم حبل المتین عین الیقین هستی
صراط مستقیم حقی و یعسوب دین هستی
شهادت می دهم دست خدا در آستین هستی
شهادت می دهم مولا امیرالمومنین هستی

حسین جان

سر کرده‌ام چه سخت سحرهای شهر را
طی کرده‌ام تمام گذرهای شهر را

هرجا که رفته ام به در بسته خورده ام
کوبیده ام تمامی درهای شهر را

شور و جشن

در آسمان مدینه ستاره باران بود
ستاره بود و همه کوچه ها چراغان بود

خدا دو نور خودش را رسانده بود بهم
عجیب نیست اگر شهر نور افشان بود

غریب خانه خود

نشسته اند ملائک بر روی بام جواد
پیمبران همگی بنده و غلام جواد
شدم جواد پس از این به احترام جواد
که بهتر از همه نام هاست نام جواد

شعر مدح امام رضا (ع)

سنگ بی ارزش کنار تو زبرجد میشود
سنگ قبر دوستانت نیز مرقد میشود

تو تمامی صفات خوب را داری ولی
“رأفتت” بین صفت هایت سرآمد میشود

یا صادق آل عبا

خورشید تاریک است پیش روی صادق
محراب اهل آسمان ابروی صادق
جبریل زانو میزند پهلوی صادق
عالِم شده هرکس گذشت از کوی صادق

شعر مناجات

در گدایی خودت نام مرا مشهور کن
دستهایم را ز دامان بقیه دور کن

چند وقتی میشود که چاه تاریکی شدم
قلب تاریک مرا ای ماه غرق نور کن

صدای فرج

تو آمدی برکت ها در این جهان آمد
به برکت تو برای جهان امان آمد
به چشم روشنی ات ماه آسمان آمد
شعاع نور تو از روم باستان آمد

وا مانده ام

هرکس دچارت گشت پس زد چاره ها را
بیچاره خود کرده ای بیچاره ها را

خورشید را هم مشتری خویش کردی
مجذوب نورت کرده ای سیاره ها را

همیشه از همه دور و برش اذیت شد

همیشه از همه دور و برش اذیت شد
هم از غریبه هم از لشگرش اذیت شد

غریبه ها که به جای خود, این امام غریب
چقدر از طرف همسرش اذیت شد

دکمه بازگشت به بالا