اشعار روضه حضرت عباس ع

مدح و مرثیه حضرت عباس (ع)

در شهادت حضرت ام البنین (س)

در سِــیر راه خویش , اگر بهترین شدم
از شاخسار فضل پدر خوشه چین شدم

در دست کردگار که دســتم نهاده شد
دست حسیـن فاطـمـه در آستیـن شدم

شب سیاه

‌دو دیده ام به کنارت پر از قمر کردند
ز تیغ و نیزه تنت را چه مختصر کردند


و مثل پیکرت از هم سپاه من پاشید …
تورا زدند و مرا چون تو محتضر کردند

آقا یواش بال و پرت تیر میخورد

آقا یواش بال و پرت تیر میخورد

اینجا تمام دور و برت تیر میخورد

بی دست میروی و زمین میخوری و آه

یعنی حرم ببین سپرت تیر میخورد

گر نخیزی تو زجا , کار حسین سخت تر است

گر نخیزی تو زجا,کار حسین سخت تر است

نگـــران حـــرمـــم , آبـــرویـم در خـــطر است

.

‎قـــامـــت خــم شـــده را هـر که ببیند گوید

‎بی علمدار شده , دست حسین بر کمر است

نیاز داشت چو طفل رباب , جو به عمو

نیاز داشت چو طفل رباب , جو به عمو
سپرد علقمه چون تشنه ها گلو به عمو

به سمت رود که دریا نمیرود , باید
که علقمه برسد بعد جستجو به عمو

ترک به روی لبت از خجالت افتاده

ترک به روی لبت از خجالت افتاده
و رد نیزه به روی کمانت افتاده

پس از نیامدن و چند لحظه تاخیرت
درون خیمه رقیه به لکنت افتاده

برادری به زمین بود و بال و پَر میزد

برادری به زمین بود و بال و پَر میزد
برادری به سرش بود و هِی به سر میزد

برادری به زمین از لبش جگر می ریخت
برادری به سرش داد از جگر میزد

عطش را در حرم وقتی تماشا می کند مَشکت

عطش را در حرم وقتی تماشا می کند مَشکت
شبیه مُرغ طوفان , رو به دریا می کند مَشکت

وفاداریْش از هم صحبتی توست یا عبّاس
برای آب بُردن گر تقلّا می کند مَشکت

شعر شهادت حضرت عباس (ع)

گر به سوی تو بیایم حرمم را چه کنم؟
گر برِ خیمه بمانم صنمم را چه کنم؟
از غمت شوکه شدم, ساکتم و مبهوتم
مانده ام بعد دمم باز دمم را چه کنم؟

سقای کربلا

راهی شده به سمتی و شد لشکری به خـط

یک دست مشک دارد و دستــــی علم فقـط

او نذر کرده تا بشـــــــــکافد به هر چه شـد

دستش اگر رســـــــد به گلوی پر آب شــط

دکمه بازگشت به بالا