شعر شهادت حضرت عباس (ع)شعر محرم و صفر

برادری به زمین بود و بال و پَر میزد

برادری به زمین بود و بال و پَر میزد
برادری به سرش بود و هِی به سر میزد

برادری به زمین از لبش جگر می ریخت
برادری به سرش داد از جگر میزد

چقدر چین و چروک است رویِ این صورت
کنار هلهله ها دست بر کمر میزد

دو دست در بغل و یادِ مادرش می کرد
دوباره حرف در و چوبِ شعله ور می زد

رشید بودنِ او کار دست زینب داد
گره به معجرِ طفلانِ بی خبر میزد

کشید تیر به زانو و چشمهایش ریخت
سه شعبه زخم خودش را عمیق تر میزد

کمی ز ساقه یِ هر تیر از دو سو پیداست
کسی که بغض علی داشت تا به پَر میزد

برای خاطر هشتاد و چهار خانم بود
اگر حسین نشسته به روی سر میزد

شاعر:حسن لطفی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا