اشعار غدیر

از همان بدو تولد ز همه سر بودی

از همان بدو تولد ز همه سر بودی

خب تعارف که نداریم تو بهتر بودی

باده نوشان غدیر از نفست حیرانند

تو چه دریای شرابی ؟! تو چه ساغر بودی؟!

بگوئـیــد با دل که دلبر علی ست

بگوئـیــد با دل که دلبر علی ست
به سرها بگویید سرور علی ست
بگوئـــیـد قند مکرّر علی ست
و از هرچه گفتند بهتر علی ست
به قرآن , که ساقی کوثر علی ست

این عطر حرم مست نموده همگان را

این عطر حرم مست نموده همگان را
تنها نه بشر بلکه همه جانوران را

ابروی هلالی تو ای حضرت دلدار
در بند کشیده همه یوسف صفتان را

باید از جَهلِ عدو تدبیر را بیرون کشید

باید از جَهلِ عدو تدبیر را بیرون کشید
از نماز و حَجِّشان تَکفیر را بیرون کشید

با نظر کردن به تاریخ و روایات و حدیث
زندگیِّ آن دو گرگِ پیر را بیرون کشید

سخن از خیر بی کرانی که

سخن از خیر بی کرانی که
هرچه دارد نبی از او دارد
پادشاهی که بر ردای تنش
اثر وصله و رفو دارد

ای قبله گاه مسلمین هو یا امیرالمومنین

ای قبله گاه مسلمین هو یا امیرالمومنین
ای کعبه ی اهل یقین هو یا امیرالمومنین

نفس محمد یا علی , روح مجرد یا علی
فیاض ممتد یا علی , هو یا امیرالمومنین

آخر مرابه خاک وبه خون می کشانیم

آخر مرابه خاک وبه خون می کشانیم
تا اوج قله های جنون می رسانیم
در راه تو فنا بشوم جاودانیم
باشم غبار کوی غمت آسمانیم

المنه للّه که علی بنده نواز است

حقیر:
المنه للّه که علی بنده نواز است
حافظ:
زان رو که مرا بر در او روی نیاز است
حقیر:
هر شب بزنم باده ز میخانه ی کوثر
حافظ:
و ان می که در ان جاست حقیقت نه مجاز است

علی توحید صادق بود علی قرآن ناطق بود

علی توحید صادق بود علی قرآن ناطق بود
علی سعی و صفا زمزم علی محبوب خالق بود
علی تورات موسی بود علی انجیل عیسی بود
علی داماد پیغمبر علی محبوب زهرا بود

جان به قربان علی و آل او

جان به قربان علی و آل او
بهترین القاب عالم مال او
دست ما و گوشه ای از شال او
سایه دارد بر سر ما بال او

صد و ده بار یا علی مددی

خواستم عشق را نظاره کنم

چشم‌ها را پر از ستاره کنم

 خواستم تا که از شب شعرم

قطعه‌ای نذر جشنواره کنم

برکه ی اکملت لکم

باید به همان سال دهم برگردیم

با بیعت در غدیر خم برگردیم

تا سوز عطش نکشته ما را باید

تا برکه ی اکملت لکم برگردیم

دکمه بازگشت به بالا