امام رضا(ع)

شعر ولادت امام رضا(ع)

تشنه بودیم که بارانِ نجف را دیدیم
اشک بودیم که دامانِ نجف را دیدیم

در نجف منقبتِ شاهِ خراسان گفتیم
مشهدت آمده سلطانِ نجف را دیدیم

شعر ولادت امام رضا(ع)

زایـــری آمـد دخــیـــل پنـجـــره فـــولاد شد
تا دخیلی بسـت آنـجـا , سـیـنـه اش آباد شد
مـرغ روحــش در حـرم پــروانــه ی آزاد شد
با عـنــایـات رضــایــی عاقـبـت دلـشــاد شد

شعر ولادت امام رضا(ع)

این بار هم بیا و دو چشم تری بده
بالم شکسته است تو بال وپری بده

حالا که قصد کرده دلم در به در شود
از آن شراب کهنه ی خود ساغری بده

شعر ولادت امام رضا (ع)

دست هایش پُر از تمنّا بود
چشم هایش , شبیهِ دریا بود

دست در دستِ مادرش میرفت
به همان جا که اوجِ معنا بود

شعر مناجات با امام رضا(ع)

شبیه یه تسبیحِ پاره س دلم
آوردم خودت رو به راهش کنی
بخوای, بهتر از روزِ اول میشه
فقط کافیه که نگاهش کنی

چاره ی آبادی در این کویر مستجیرم مستجیرم مستجیر

چاره ی آبادی در این کویر
مستجیرم مستجیرم مستجیر
لحظه ای از ما نگاهت را نگیر
بر فقیر بن فقیر بن فقیر
ای که دستت می رسد دستی بگیر

هر گدایی بر عطای تو توکل می کند

هر گدایی بر عطای تو توکل می کند
هر گرفتاری به درگاهت توسل می کند

من تعجب میکنم از راز این صحن و سرا
طبع هرشاعر که می آید حرم گل می کند

رسیده ام به خدا از مقابل درتان

رسیده ام به خدا از مقابل درتان
دوباره ناب شدم من به لطف مادرتان

دوباره باز رسیدم به هشتمین خورشید
نمازشوق بخوانم مقابل سرتان

سخت است پیش پای پسر, دست و پا مزن

سخت است پیش پای پسر, دست و پا مزن
جانِ جواد, مادر خود را صدا مزن

حالا که زهر شیره ی جانِ تو را کشید
آتش به جان این جگر مبتلا مزن

مرغ خیالم را به سویت باز پر دادم

مرغ خیالم را به سویت باز پر دادم
هر جا نشستم از تو و عشقت خبر دادم
دارو ندارم را فقط با یک نظر دادم
با یک نگاهت قلب خود را سر به سر دادم

عاشق به غیر از یک دل حیران چه میخواهد

عاشق به غیر از یک دل حیران چه میخواهد
از بى سروسامان,سروسامان چه میخواهد

آبادگردان خانه ام را, خانه ات آباد
از معجزاتت خانه ویران چه میخواهد

من حاجیم که بسته ام احرام اما در حرم

من حاجیم که بسته ام احرام اما در حرم
فرقی ندارد در میان مکه ام یا در حرم
ای کعبه گل رفته ها من کعبه دل آمدم
دارم بجا می آورم اعمال حج را در حرم

دکمه بازگشت به بالا