شعر ولادت امام رضا (ع)شعر ولادت اهل بيت (ع)

شعر ولادت امام رضا(ع)

زایـــری آمـد دخــیـــل پنـجـــره فـــولاد شد
تا دخیلی بسـت آنـجـا , سـیـنـه اش آباد شد
مـرغ روحــش در حـرم پــروانــه ی آزاد شد
با عـنــایـات رضــایــی عاقـبـت دلـشــاد شد
رحمت مـولا به زایـر بی حـد و انـدازه است
او رئوف است و در عالم شاه پر آوازه است

دوسـت دارم در حـرم مـن عقـده دل وا کنـم
با نـوای یـا علی مـوسـی الـرضــا نـجـوا کنـم
یا رضــا مـن آمـدم جـان بـهـر تـو اعـطا کنـم
ایـن دل گمـگـشـتـه را در نـزد تـو پـیــدا کنـم
آمــدم مــولا بگـیــرم چــنــگ بــر دامــان تـو
تا بگـیـرم من ضـمـانـت نامـه از دسـتــان تـو

خواب دیدم یک شبی صحن تو را جارو زدم
مثـل یک نـوری میـان عـرش تو سو سو زدم
مـن مـــوذن وار , بــانـــگ ضـامــن آهــو زدم
ای طـبـیـبــم بـا دوایــت قـیــد هــر دارو زدم
با نگـاهــت درد هــا درمــان بگـیــرد یـا رضـا
حـالـت آشـفـتــه ام سـامـان بگـیــرد یـا رضـا

صحن تو دارالشفـای دردمنـدان است و بس
صحن تو معیار حج مستمنـدان است و بس
صحن تو چون جنه العلا و رضوانست و بس
صحن تو ارزنده اینگونه سلطان ست و بس
تـاج و تختـت کاش از غربـت تـو را در آورد
ایــن حـرم از هــر کجــا نـزد تـو نـوکــر آورد

بـه بـه از ایــن میـمـنـت تـا دلبـر جانی شدی
بــاعــث آبـــادی هــر کــنــج ویــــرانی شدی
سالـیـانـی هســت منـت کـرده ایــرانی شدی
در کـنــار مـا غـریـبـی؟؟ نه خـراسـانی شدی
خـوب شــد حـالا مـدینـه نیـستـی زآن آمدی
خـوب شــد آن را رهـا کـردی به ایـران آمدی

یا رضــا داری خـبــر ویـران شـده قبـر حسن
ای بـه قـربـــان مــزار خـاکــی و صـبـر حسن
تا ابــد نـفـریــن بــر هــر دشـمـن گـبــر حسن
مشهدت شمس است بارانیست هر ابر حسن
صحن صحن تو بهشتست و بزرگست و رفیع
یـا رضـا !! جـانــم به قــربــان امـامــان بقیع

می شود مرقـد بگویـم مـن نگویـم از حسـن
می شود گـنـبـد بگویـم مـن نگویـم از حسـن
می شود مشهـد بگویـم مـن نگویم از حسـن
نـه نـه من باید بگویم من نگویـم از حسـن؟!
مشـهـد و آن مـرقـد و آن گنـبــد افـلاکی اش
یک بقیع و سنگ و آن هم قبرهای خاکی اش

مشهـد و آن زرق و بـرق و آن همه آبادی اش
مشهـد و فـیـض حـضــور زایـر و آزادی اش
مشهـد و اشـک عـزا و خنـده هـای شادی اش
مشهـد و دارالـشـفـــا و پـنـجـره فـولادی اش
{محسـن}از اوصاف مشهد تا مدینه پرگرفت
زود بـــایـــد چــار قبـر بی حـرم را زر گرفت ,
سید محسن حبیب اله پور

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا