شعر وفات حضرت ابوطالب

بار ایمان تو

خدا گر بار ایمان تو را سنجد سرِ مویی
به میزان عمل، سالم نمی‌ماند ترازویی

کنار حسن تو، جنات تجری تحته الانهار
به مشتی سبزه می‌ماند که روئیده لب جویی

مدال از پیامبر

کدام شعر به وصفش سر خطر دارد؟
به وصف او که خودش شعرهای تر دارد!

تمام شعر جهان یک طرف، مقابل آن
قصیده ای که مدال از پیامبر دارد

یا ابوطالب

تمام عمر باید شد غزل خوان ابوطالب
چه شاعرها مسلمان کرده دیوان ابوطالب

به سنجش گر که بگذارند ایمان خلایق را
ترازو بشکند از بار ایمان ابوطالب

ایمان حضرت ابوطالب

کور شد چشمی که تاب دیدن دلبر نداشت
خوار شد هرکس که بر خاک قدومش سر نداشت

بشکند دستی که حتی خطی از کفرت نوشت
لال شد آنکه به لب مدح ابوالحیدر نداشت

صبح سعادت

گرچه از فرزند‌بردی‌نورخلقت‌را به‌ارث
باز پیشش می گذاری چند خلعت را به ارث

در جهان اغلب پسرها می‌برند ارث از پدر
از پسر بردی تو اما درد غربت را به ارث

حضرت ابوطالب

از دین ابراهیم تا دین محمد
یکتا پرستی پا به پا همراهش آمد

یک بار هم بر بتکده سر خم نکرده
یک بار هم سجده نکرده جز به ایزد

اباحيدر

به اذن آن که باشدعقل،همچون عشق حیرانش
ثنا گویم کسی را که خدا باشد ثناخوانش

چسان توصیف مردی را کنم که ایزد منّان
مُقدّر کرده او باشد پدر بر شاه مردانش

مدح حضرت ابوطالب (ع)

اهل شر با نظرت اهل نظر خواهد شد
سنگ با مهر شما شمس و قمر خواهد شد

جد عالم! شده آدم نوهء تو چونکه
پدر خاک برای تو پسر خواهد شد

مدح حضرت ابوطالب

نه اینکه سوره ابوطالب است و آیه علی ست

چنانکه قبل علی بوده مبتدای علی ست

همین که لب به سخن باز می کند انگار

هِجا هِجای نبی و صدا صدای علی ست

دکمه بازگشت به بالا