شعر وفات حضرت ابوطالب (ع)

بار ایمان تو

خدا گر بار ایمان تو را سنجد سرِ مویی
به میزان عمل، سالم نمی‌ماند ترازویی

کنار حسن تو، جنات تجری تحته الانهار
به مشتی سبزه می‌ماند که روئیده لب جویی

قدت در روزگار شعب خم شد لحظه در لحظه
ولی نگذاشتی از غم بیفتد خم بر ابرویی

“علی ابن ابیطالب” علی نامش سه گام از تو
عقب تر گام برمی‌دارد از روی ادب گویی

تو چون اصحاب کهفی در مثل، تاریخ می‌گوید:
از اسلامت نبرده هیچ موقع دشمنت بویی

اگر اسلام باقی ماند سویی همتت بود و
خدیجه ثروتش سویی، علی تیغ خمش سویی

غزل در محضر رب قصیده عرض تکلیف است
مگر بخشد به من عیب قوافی را ز پر گویی

مسعود یوسف پور

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا