یوسف رحیمی

شعر مرثیه امیرالمومنین (ع)

مرگ خود را اگر این گونه تمنا دارد
سالیانی‌ست که در دل غم زهرا دارد

روضهٔ فاطمه یک روضهٔ معمولی نیست
شرح دوران غریبی‌ست که مولا دارد

شعر مدح و روضه حضرت زهرا (س)

تو فاطمه‌ای جلوه‌ی انوار الهی
تو فاطمه‌ای بی‌بدل و لا یتناهی
تو قبله و… دل‌ها همه تا کوی تو راهی
عالم شده با نور تو روشن, به نگاهی

غزل فاطمیه

این روزها مسیر حیاتش عوض شده
شهر مدینه‌ای که صراطش عوض شده

از یاد رفت «آل محمد» به راحتی
بعد از پیامبر, صلواتش عوض شده

شعر مصائب پس از رحلت پیامبر اکرم (ص)

چه‌ها کرده این شهر با ما پس از تو
همه خوب بودند اما پس از تو…

ندارد خریدار آه غریبان
شده کار مردم تماشا پس از تو

آهِ مظلوم ماجرا دارد

 شب جمعه به لب نوا دارد

نفسش بوی کربلا دارد

به روی سر در حسینیه اش

پرچم صاحب اللوا دارد

خسته از کوفیان و بی دردی

 
می رود سمت مسجد کوفه

با دلی خسته از زمانه‌ی خود

خسته از کوفیان و بی دردی

غرق اندوه بی کرانه‌ی خود

نذر لبخند قاسمش صلوات

رمضان است ماه صوم و صلات

ماه جود و کرامت و خیرات

خانة هر کسی کریم تر است

می شود کعبه, کعبة حاجات

عشقت

عشقت میان سینه‌ی‌ من پا گرفته
شکر خدا که چشم تو ما را گرفته

دریاب دلها را تو با گوشه نگاهی
حالا که کار عاشقی بالا گرفته

تذکره‌ی کرب و بلا

نور حق می دمد از مشرق سجاده‌ی تو

چه شکوهی ست در این زندگی ساده تو 

می رود از نظرش جنت و ملک و ملکوت

آنکه از روز نخستین شده دلداده‌یتو 

خورشید نیزه ها

بایدحسین دم بزند از فضائلت

وقتیحسینی است تمام خصائلت 

تعبیرهایما همه محدود و نارساست

در شرحبیکرانی اوصاف کاملت 

حسینم وا حسینم وا حسینم

دگر این کاروان یاسی ندارد

که با خود شور و احساسی ندارد

بیا ام البنین برگشته زینب

ولی افسوس عباسی ندارد 

میلادحضرت زینب سلام الله

صدای نم نم بارون,داره باز می ده بشارت

می گه بردارید دلا رو,تا با هم بریم بریم زیارت

غوغائیه تو مدینه, میاد عطروبوی کوثر

گل بارونه آسمونا,فاطمه(س) باز شده مادر

دکمه بازگشت به بالا