عاشقی..،نقطه ی پایانی درماندگی است
عاطفه..،مزّه ی شیرینیِ سرزندگی است
عشق..،در مکتبِ توحیدی ما،بندگی است
فِیضِ دارندگی اصلاً به برازندگی است
طی شد شب هجران و مبارک سحر آمد
مژده بده ای دل که صبا خوش خبر آمد
در گلشن دین باز گل یاس در آمد
بانوی قم آمد ، غم عالم به سر آمد
و التماس به ابعاد طول و عرض کند
که تو اجازه دهی یک دو جمله عرض کند
به غیر خیره شدن توی چشم سبز ضریح
به هرچه بنگرد اینجا نگاه هرز کند
دارد دلم هوای تو والا تبار را
خواهد بیان کند کمی از اعتبار را
باید بگوید از تو و یا ذوالفقار را
شاعر بساط کرده چنین نقش یار را
ترسیم کرده جای نگاهت بهار را
قلب کویر با تو بهشت خدا شده ست
قم قبله ی ارادت دل های ما شده ست
این خاک با حضور تو دارالشفا شده ست
اینجا حریم روشن آیینه ها شده ست
تو آمدی غزل انگیزهٔ ترانه بگیرد
تو آمدی که قلم طبع شاعرانه بگیرد
تو آمدی بخرد ناز از وجود تو بابا
تو آمدی که جهان رنگ دخترانه بگیرد
به یمن مقدمت دنیا گرفته باز جان بانو
منظم شد همینکه آمدی نبض زمان بانو
ملائک از کرامات تو می خوانند اشعاری
زمان رفت و آمد از زمین تا آسمان بانو
شمع محفل اگر سراج شده..
سوخته هستی اش حراج شده
زیر پا بوده و به سر رفته
بند نعلین بوده تاج شده
ای رحمت بی انتها، ای گوهر عشق
عرض سلامم خدمتت، ای خواهر عشق
مثل برادر، صاحب خیر کثیری
معصومه، ای خورشیدِ ذره پرور عشق
باز هم این دل هوای زلف دلبر کرده است
گوشه چشم غزل های مرا تر کرده است
مُشک مضمونش فضای شعر را پر می کند
واژه ها را زمزم نامش مطهر کرده است
دریا به دریا رفته و گوهر به گوهر
دختر به مادر رفته یا مادر به دختر
دختر که دارد صحن ، مادر بی حرم نیست
شد زائر قم ، زائر زهرای اطهر …
سلام ای ماه؛ ماهِ بیشتر از ماه، نورانی
سلام ای خواهرِ خورشید، ای «خورشیدپیشانی»
سلام ای رود؛ ای سرچشمهات دریای پاکیها
درود ای امتدادِ وحی، روحِ کوثر ثانی
اگر چه درد … اگر چه هزار غـم داریم
کنارِ حضرتِ معصومه ما چه کم داریم
کنارِ دختـرِ بـاران و خواهرِ خورشـــید
بهشت حرفِ کمی هست تا حرم داریم
واله پاکیِ توست حضرت مریم
تشنهٔ دیدار توست چشمهٔ زمزم
هست به قم کار تو شفای مریضان
حشر بود کار تو شفاعتِ عالم
هر شبِ جمعه کربلا غوغاست
شبِ اندوه حضرت زهراست
شب جمعه شب زیارتیِ
حرم پاک سیّد الشهداست
ریزد سرشکِ زهرا ، از دیده چون ستاره
داغ امام صادق ، زد بر دلش شراره
با چشم دل نظر کن ، یک لحظه در مدینه
بر تربتش که دارد ، بر غربتش اشاره