شعر وروديه محرم
سادات فاطمی
سادات فاطمی همه هستند یار هم
جمعند خانواده شان در جوار هم
هرچند کوفیان به حسین پشت کرده اند
ماندند پای وعده و قول و قرار هم
اینجا کسی ز قافله اش جا نمانده است
بودند نیمه شب همه چشم انتظار هم
اکبر پیاده شد به ابالفضل تکیه کرد
با یاعلی شدند دو تا ذوالفقار هم
زینب میان محمل خود یارقیه گفت
از بسکه دید خار مغیلان سوار هم
لعنت به حرمله که در اینجا نمی کند
رحمی به حلق نازک آن شیرخواره هم
خلق حسین و زینب کبرا مشابه است
خواهر برادرند ولی غصه دار هم
گودال قتلگاه، قدمگاه زینب است
جان می دهند هر دویشان در مزار هم
لشکر کشیده شمر برای سر حسین
خولی و او شدند دگر پای کار هم
با مادری که سوخت، مگو از غم تنور
زهرا ندیده آتش و سر را کنار هم
رضا دین پرور