شعر مدح امام حسين (ع)

جانم حسین

چیستم من ؟ گر پذیرد یک غبار از معبرش
کیستم من ؟ رو سیاهی از غلامان درش

کیست او ؟ عالی مقامی که هزاران خضر راه
عرض حاجت ها برند از عجز سوی محضرش

زینت هر مسجدی باشد غبار خاک او
زینت عرش است نام باب و جدّ اطهرش

عزّت و آزادگی عنوانی از دیوان اوست
مردی و مردانگی خطی به پای دفترش

خاک عزّت یافت از خون گلوی پاره اش
آب شد آب از تلظّی های لعل اصغرش

شرح و تفسیر وفا و شیوه اخلاص را
خلق می‌گیرند از آموزه ی آب آورش

کعبه دارد آرزو تا یک شب جمعه به فخر
خاک گردد در حریمش زیر پای مادرش

هر شب جمعه تمام انبیا پایین پا
روضه می‌خوانند یاد اربا اربا اکبرش

فاطمه می آورد پیراهنی همرنگ خون
نوحه می‌خواند ز عریان پاره پاره پیکرش

گاه میخواند ز حنجر ، گاه با صوت حزین
زار می‌گوید که بردند از سر پیکر سرش

وای از آن ساعت که یارانش همه بر روی نی
یک به یک رفتند سوی شام ، اما…خواهرش

 داریوش جعفری

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا