شعر شهادت امام هادی (ع)

آقا کمی برای من از سامرا بگو

آقا کمی برای من از سامرا بگو

اوصاف ناله های غریبانه را بگو

از ساعتی که چشم جوان تار می شود

از زهر و دست وپا زدن و ضجِّه ها بگو

می سوزد از شرار ستم قلب جدِّ تو

کینه چه کرده با دل هادی شما بگو

در عرش فاطمه به سر و سینه می زند

از اشکهای مادر و آل عبا  بگو

حالا که سفره ی غم و روضه به پاشده

از طعم روضه تشنه لب کربلا بگو

از حال شاه و نیزه و گودال خاک و خون

از   تلِّ زینبیِّه  و  آه  و نوا  بگو

این دست و پازدن به خدا ارث کربلاست

امّا گرفته دشنه روی حلق جا؟!  بگو

روضه جدا نمی شود از ذکر یا حسین

ازآن سری که  رفته به نیزه بیا بگو

با هادیُّ و سری که به نی می رود بیا

هر جمعه العجل به امید شفا  بگو

تنها دوای شیعه ظهور است بی گمان

از مرگ انتظار و  وصال و  وِلا بگو

 

حسین ایمانی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا