شعر شهادت حضرت رقيه (س)

السلام علیک یا مظلوم

السلام علیک یامظلوم

به خرابه خوشآمدی بابا

آفتاب از کجا درآمده است

که به ما هم سریزدی بابا 

آنقدر گریه کردهام تا که

امشبی را کنار منهستی

خودم از گریه یتو فهمیدم

که تو هم بی قرارمن هستی

 

جای تو بین ایندل خون است

تو برایم شبیهقرآنی

دخترت را ببخشاگر امشب

روی خاک خرابهمهمانی

 

تو خودت واقفی ومی دانی

که دلم آسمانی ازغم هاست

قصّه ی تلخ اینچهل منزل

همه از رنگ صورتمپیداست

 

آه مهتاب شام تاردلم

دردهابم نگفتنیشده است

تا شما از کنارما رفتید

دست بیداد دست مارا بست

 

بین این کوچه هابه اسم یتیم

بی حیا ها مرانشان دادند

آنچه از گوش مندرآوردند

هدیه بردخترانشان دادند

 

گل سرم را به رویموهای

دختران حرامیاندیدم

معجری را کهغارتش کردند

بین بازار شامیاندیدم

 

ای امید جوانیعمّه

یادگار مدینه یمادر

جان زهرا مرا ببربا خود

همه را خسته کردهام دیگر

وحید محمدی

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا