شعر محرم و صفر

الوداع

نیست افسرده رها ار غصه و غم می شود
هر کسی گریه کنِ شاهِ دو عالم می شود
حالِ بد را یک دو خط روضه درستش می کند
دردِ ما را نوش دارو اشکِ نم نم می شود
می کند دفعِ بلا از ما کتیبه هایتان
این نفَس تطهیر از بوسه به پرچم می شود
روضه ات هر سرکشی را سربه راهش می کند
هر کسی چای شما را خورد آدم می شود
کلب هم یک گوشه از صحنت به دردی می خورد
جا برای پاسبانی ام فراهم می شود
فرصتی کم مانده از زهرا براتم را بگیر
هرچه می خواهد شود ماهِ محرم می شود…
گرچه که دیر آمدی این نازدانه دخترت
زخمِ لبهای تو را با بوسه مرهم می شود
آن قدر کردم صدایت زخم شد این حنجره
یک به یک از تارهای صوتی ام کم می شود
باعثِ زحمت شدم هر روز بیش از روزِ قبل
عمه جانِ موسپیدم قامتش خم می شود…
مهدی شریف زاده

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا