شعر شهادت حضرت زهرا (س)

اَلجاّر ثُمَّ الداّر

آن بانویی که فاطمه، شأن صفاتش بود
هم فضه هم سلمان یکی از معجزاتش بود

روزی سه نوبت خانه‌اش را نور می‌بخشید
شهر مدینه روشن از وقت صلاتش بود

وقتی خدا از قبل خلقت امتحانش کرد
یعنی که صبر و استقامت جزءِ ذاتش بود

پیراهن شام عروسی را به سائل داد
جود و کرم دلداده‌ی حُسنِ ذکاتش بود

یا چادرش مرد یهودی هم مسلمان شد
اعجاز می‌کرد و کلیم‌الله ماتش بود

حوریّه بود اما زمینی زندگی می‌کرد
افتادگی بارزترین وجهِ حیاتش بود

تَکویر و قدر و نور و کوثر، هل‌اَتی والفجر
محکم‌ترین تفسیرهای محکماتش بود

در کوچه‌ها دستش شکست و پای حیدر ماند
حفظ ولایت از اَهمّ واجباتش بود

اَلجاّر ثُمَّ الداّر، هر شب پای سجاده
فکر تمام شهر تا روز مماتش بود

او ناخدای رحمت حق در دو عالم شد
خون خدا تفسیر کشتیِ نجاتش بود

 رضا باقریان

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا