شعر مدح و مناجاتشعر مدح و مناجات اميرالمومنين (ع)

اگرقرار شود با نگار , سر بشود

اگرقرار شود با نگار , سر بشود

خدا کند که شبم دیرتر سحر بشود

اگرچه بی خبری , راحتی به بار آرد

دلی خوش است که از درد با خبر بشود

عوض نمی کنمش با تمام عیش جهان

طواف کعبه ی دل , قسمتم اگر بشود

کسی که نیست گدای امیر مُلکِ وجود

زِ هر فقیر در عالم فقــیرتر بشود

می ارزد اینکه کسی از بهشت , درگذرد

به شوق شهر نجف راهی سفر بشود

علی ست قاسمُ الارزاق و دست اوست فقط

که رزق کم بشود یا نه ! بیشتر بشود

کسی که قبل همه خلق شد به دست علی

عجیب نیست اگر که ابوالبشر بشود

کسی که از غضب مرتضی , شنیده فقط

عجیب نیست که از ترس, محتضر بشود

به سنگ , فضّه ی زهراش اگر نگاه کند

بعید نیست به یکباره کوه زَر بشود

برای اوست و لاغیر, اینکه در دوجهان

صفات حضرت حق مال یک نفر بشود

اگر که مادر من فاطمه ست پس قطعاً

برای من که یتیمم علی پدر بشود

همیشه ی کنیه ی ارباب ما ابوعلی است

هزار بار اگر صاحب پسر بشود

علی که هست خودش مطلع دوتا خورشید

پس از طلوع ابوالفضل , ابوالقمر بشود

نشد به بار شتر حملِ مدح او ممکن

چگونه جاش در این شعرِ مختصر بشود ؟

شاعر: محمدقاسمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا