مدح ابوتراب

بیمار

من مست علی هستم هشیار نخواهم شد
وزخواب خوش مستی بیدار نخواهم شد

مقصود من از باده دیدار رخ ساقی است
من مست ز می قدرِ دیدار نخواهم شد

حضرت آفتاب

چرخش چرخ و فلک بسته به چشمان علیست
همه عمر جهان بسته به یک آن علیست
همه از سفره او روزی خود را دارند
آفرینش به خدا سفره احسان علیست

قسم به حق

چه گویم از کرم و بخشش و سخای علی
که هست حاتم طایی خودش گدای علی

پی شناخت حیدر مباش ای عالِم!
“علی شناس” کسی نیست جز خدای علی

دم “حیدر”

به یُمن حضرت دلبر خدا بر من کرامت کرد
همین که نامش آوردم دعایم را اجابت کرد

نه تنها من سرآغاز امورم “یاعلی” گفتم
خدا هم “یاعلی” گفت و شروع امر خلقت کرد

جمال حضرت حق

به آسمان بنگر آفتاب معلوم است
جمال حضرت حق بی نقاب معلوم است

بپرس حضرت پروردگار , حیدر کیست
نپرس … بین سوالت جواب معلوم است

حیدر پرستیدن

جایی که حتّی سنگ مرمر رنگ انگور است
مستی نکردن از مرام مست‌ها دور است

جایی که بالا دست ساقی در کرامت نیست
خوشبختی از آنِ کسی گردد که مخمور است

فصل الخطاب

 

بر روی دوشت کیسه کیسه کهکشان بود
منظومه هایی مملو از خرماونان بود

سهم کبوتر هاست خوشه خوشه پروین
عمری زمین زیرکشتت آسمان بود

شعر مدح و ولادت حضرت علی (ع)

کعبه سنگی‌ست که آیینه سرای تو شده
حال از شش جهت انگشت نمای تو شده

پرده‌ی بیت که بر دامن او چنگ زنند
به امیدی متمسک به ولای تو شده

مدح امیرالمومنین (ع)

از پیمبر یا خدا درباره ی حیدر بپرس
یعنی از گوهرشناسان قیمت گوهر بپرس

معنی مرد خدا را نیمه شب از نخل ها
معنی شیر خدارا روز از لشکر بپرس

انگونه ای که عطر زشیشه فرار کرد

انگونه ای که عطر زشیشه فرار کرد

عاشق فرار از همه عالم به یار کرد
دل را نفوذ چشم خمارت شکار کرد
در بهت و حیرتم که نگاهت چه کار کرد..!

به ذوالفقار شبیه است کارهای خدا

به ذوالفقار شبیه است کارهای خدا

به هر که میل علی میکشد عذاب دهد

به شیخ , کعبه شود قسمت و به بنده , نجف

به هر که در خور شأن خودش ثواب دهد

قلم در دست می گیرم ولی ذهنم پریشان است

قلم در دست می گیرم ولی ذهنم پریشان است

چه بنویسم از اوصافش؟ که او پیدا و پنهان است

صراط المستقیم و نقطه ی در باء بسم الله

علی تفسیر قرآن نه علی خود روح قرآن است

دکمه بازگشت به بالا