شعر ماه مبارك رمضان

بساط مهمانی

 

امسال هم چیدی بساط میهمانی

بال و پرم دادی که گردم آسمانی

منت نهادی در به رویم باز کردی

آغوش بگشودی برای هم زبانی

در هر ضیافت خانه ای که پا نهادم

مانند تو پیدا نکردم میزبانی

از من چه دیدی دعوتم کردی دوباره

باور نمی کردم مرا قابل بدانی

هرگز به روی من نیاوردی که بودم

گفتی همین که آمدی از دوستانی

با یک نگاه کبریایی می توانی

از چهره ام عرض ندامت را بخوانی

نادانی ام شد عذر بدتر از گناهم

آگاه بودم خرج عصیان شد جوانی

تو خواستی تا من نمک گیرت بمانم

تو عهد کردی که برای من بمانی

باعفو خود باید مرا در بر بگیری

آخر کریمی تو,خدایی,مهربانی

من در جوار رحمتت یعنی حسینم

مانند تو باشد حسینت جاودانی

با بردن نام قشنگ حضرت عشق

روزی افطارم بود صاحب زمانی

تا مظهر فیاض “یا رازق” سهساله است

دیگر چرا غصه برای لقمه نانی

یارب به موی خاک آلود رقیه

حاشا اگر از درگهت ما را برانی

 

احسان محسنی فرد

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا