شعر ولادت اهل بيت (ع)شعر ولادت پيامبر اكرم (ص)

تاکه دنیا آمدی

تاکه دنیا آمدی دنیا سر و سامان گرفت

نه فقط دنیا که مافیها سر و سامان گرفت

آمدی و مدعی های دروغین جا زدند

قصه پیغمبری یکجا سر و سامان گرفت


هم نبی و هم امام و هم رسول مرسلی

از شما آدم الی عیسی سر و سامان گرفت

آمدی افسانه ها رنگ تحقق یافتند

عشق مجنون , جذبه لیلا سر و سامان گرفت

آمدی حرف از شهود و عالم معنا زدی

وحدت پیدا و ناپیدا سر و سامان گرفت

درزمان جاهلیت صحبت از معراج شد

« قابَ قَوسَین اَو اَدنی » سر و سامان گرفت

ای مدال افتخارت « لَعَلی خُلُقٍ عَظیم »

آمدی آیات « کَرَّمنا » سر و سامان گرفت

« انَّ اَکرَمَکُم عِندَاللهِ اَتقکُم » به لب

اختلاف خادم و مولا سر و سامان گرفت

جای الّا من و الّا تو , الّا الله شد

در قواعد , حرف استثنا سر و سامان گرفت

آن مدینه فاضله که آرزوی انبیاست

با شما آقا چه رعدآسا سر و سامان گرفت

نه نه رعدآسا که خون دل به پایش ریختی

تا نهال نورس و نوپا سر و سامان گرفت

سوختی , تا که بسازی امت اسلام را

« باخِعٌ لِنَفسِکَ » اما سر و سامان گرفت

یک « حسینٌ مِنّی » ات آنطور جریان ساز شد

نهضت خونین عاشورا سر و سامان گرفت

« یا اَبَالقاسِم تَوَجَّهنا تَوَسَّلنا بِکَ »

آنقدر گفتیم کار ما سر و سامان گرفت

 شاعر: سید مصطفی مهدجو

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا