شعر ولادت حضرت زينب (س)

جانم زینب

در شبِ میلاد می گویم که غوغا زینب است
آمده نوری که می گویند او را زینب است
صبر را آنکس که داده خوب معنا زینب است
نُه فلک در زیرِ پایش هست و اعلا زینب است

“آنکه باشد عینِ مولا..مثلِ مولا زینب است “

بال و پر را باز کن تا خانه ی حیدر رویم
از سرای خویشتن تا وادی دلبر رویم..
جای دارد هروله کرده ..بدونِ سر رویم
بهرِ تبریک مضاعف جانبِ مادر رویم

“آینه در آینه..تندیسِ زهرا زینب است “

ای دلِ خسته برو بیت الولا بیتوته کن
در میانِ خانه ی شیرِ خدا بیتوته کن
در جوارِرحمتِ خیرالنسا بیتوته کن
فکر لازم نیست پس با مجتبا بیتوته کن

“باعثِ شادابی این جمعِ زیبا زینب است “

ابتدائا عالمی را زد به هم با گریه اش
سینه ی صدّیقه شد پُر همّ و غم با گریه اش
زمزمی جوشنده شد بابُ الکرم با گریه اش
غرقِ ماتم شد همه اهلِ حرم با گریه اش

“آشکارا شد به عالم..امّ ِ غمها زینب است”

گریه اش تبدیل شد بر خنده در آغوشِ یار
مات و مبهوت است چشمانش به رخسارِ نگار
عشقِ خود را یافته این دخترِ دور از قرار
کعبه شد اربابِ عالم..این گل است اند مدار

“پس حسین عشق ست و عاشق بهرِ آقا زینب است “

ای حسینی ها!شبِ میلادِ فخر المصطفاست
در شباهت گفته اندآئینه ی شیر خداست
خلقتِ این زن یقیناً از همه عالم سواست
هیچ می دانید بانو..حافظِ کرببلاست

“آن کسی که دینِ حق را کرده احیا زینب است “

عاجزم از گفتنِ مدح و ثنایش..عاشقان
من کی ام تا که سُرایم از برایش عاشقان
دل صفا می گیرد از لطف و صفایش عاشقان
عالم و آدم همه بادا فدایش عاشقان

“عصمتِ صغرای حق..بانوی عظما زینب است”

 محسن راحت حق

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا