شعر مدح امام حسين (ع)

جرعه مکرر

جرعه مکرر

هر که از لجّه ی غم جرعه مکرر نخورد
روز محشر قدحی از می کوثر نخورد

پدرم گفت به من، مثل حسین بن علی
هیچ شاه دگری غصه ی نوکر نخورد

چوب هم باشی و وقفش نشوی باخته ای
هیزم است آنچه به درد تن منبر نخورد

بشکند دستم اگر گوش من این را شنود
“پای مرکب به تنش وا شد” و بر سر نخورد

گریه کردم که فقط زخم تنش خوب شود
گیرم این اشک به درد صف محشر نخورد

شدنی نیست که بی یار شود خون خدا
به غرور نوه ی شیرخدا بر نخورد

اول روضه ی شش ماهه به خود گفت کسی:
کاش این مرتبه آن تیر به اصغر نخورد

به روی دست و به سر نیزه رسالت دارد
تا سه شعبه به پدر، سنگ به مادر نخورد

مرضیه نعیم امینی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا