شعر شهادت حضرت زينب (س)

حضرت زینب سلام الله

تو نوری و خورشید هم خاکستر توست

پرواز صد جبریل در بال و پر توست

این آیه های مریمِ در حالِ تنزیل

یا آبشار رشته های معجر توست

تا ردّ پای سجده هایت را گرفتم

دیدم تو نوری و خدا در باور توست

 

فریادهای زخمی دیروز گودال

امروز روی شانه های حنجر توست

می خواستی زیبا ببینی کربلا را

یعنی حسین بن علی هم بی سرِ توست

با محمل عریان تو را سنخیّتی نیست

تو زینبی, پرده نشینی بهتر توست

مردم نمی بینند حتی سایه ات را

هجده سر نیزه نشین دور و بر توست

مجموعه ی دردی, گلستانِ کبودی

رنگین کمانی, مدّعایم پیکر نوست

فردا که پا در عرصه ی حق می گذاری

معلوم می گردد قیامت محشر توست

علی اکبرلطیفیان

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا