شعر ولادت امام زمان (عج)

حضرت عشق

کی میاید که انتخاب شوم
نوکرت میشود حساب شوم

من دعاام به یمن آمینت
کاش یکبار مستجاب شوم

صدقه واجبم شبی باید
بین راه تو فی الرقاب* شوم

کاش یکبار محض دیدارت
از لبان شما خطاب شوم

پسر بوتراب میخواهم
زیر پاهای تو توراب شوم

سوختن از فراق تو کافیست
از گناهم اگر عقاب شوم

آخرین منجی زمین برگرد
حاجتم شد فقط همین برگرد

بهترین حاصل دعای همه
تویی تنها گره گشای همه

کاش بودی شبی میان قنوت
خواهش بعد ربنای همه

“یا اَبانَالرَئُوف” استغفار
میکنی روز و شب برای همه

دست اعمال ماست این غیبت
میکشی غم شما به پای همه

مامریضیم و غافل از اینکه
تویی یابن الحسن دوای همه

کاش میشد برای امر فرج
بکنم من دعای به جای همه

آخرین منجی زمین برگرد
حاجتم شد فقط همین برگرد

بی شما دائماً گرفتارم
خسته از زندگی شدم زارم

بی تو ای که ندیده میخری ام
جنس بی مشتری بازارم

سنگی از پیش پای تو نشده
با دعا بر ظهور بردارم

پرده انداخته روی چشمم
معصیت باز فکر دیدارم

نرسیده اگر به تو نفعم
نرسد برتو کاش آزارم

دوستت دارم و گناهم چیست
ای گل فاطمه اگر خوارم

آخرین منجی زمین برگرد
حاجتم شد فقط همین برگرد

 محمد داوری

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا