شعر ولادت حضرت معصومه (س)

خواهرِ خورشید

خواهرِ خورشید

صدا صدای تپش‌های قلبِ باران است
که مثل زمزمه‌ی قاریانِ قرآن است
ستاره‌های فلک دانه‌های تسبیح‌اند
دوباره خانه‌ی خورشید، ریسه‌بندان است

کلیمِ آل عبا با خداست، هم‌صحبت
کنار وادی گهواره‌ای غزل‌خوان است
برای دختر خود «ان یکاد» می‌خواند
کسی که روی لبش ذکر «فاطمه جان» است
خدا دوباره به آل رسول، کوثر داد
و برکتی که خدا می‌دهد فراوان است

نشسته‌ام سر راهش؛ به زیر سایه‌ی نور
سلام می‌دهم از دور، سمت آیه‌ی نور

سلام خواهرِ خورشیدِ این دیار، سلام
سلام حضرت گل؛ دخترِ بهار، سلام
دوباره نوکری از نسل نوکران علی
رسانده محضرت ای فاطمی‌تبار، سلام
به قطره قطره‌ی آب وضوت، محتاجم
به رود می‌دهم از سمت شوره‌زار، سلام
نفس نفس به هوایت پریده مرغ دلم
تپش تپش به تو داده‌ست، بی‌قرار، سلام
به جبر هم که شده نوکرِ تو خواهم ماند
مرا قبول کن ای صاحب‌اختیار، سلام !!

گدای سر به هوا؛ سر به راه خانه‌ی توست
برایم آخرِ پرواز، چاه خانه‌ی توست

تو شاهزاده‌ای و من غلام‌زاده‌ی تو
تویی ملیکه و من هم گدای ساده‌ی تو
به دودمانِ گدایانِ دودمانِ شما …
همیشه خیر رسانده‌ست، خانواده‌ی تو
دهانِ حاجتم از ذکرِ خواهشم خالی‌ست
پر است، دستِ من از داده و نداده‌ی تو
نفس کشیدن من از کریمه بودن توست
که زنده‌ام به هوای تو؛ با اراده‌ی تو
مرا دوباره ببر سر به راهِ گنبد کن
کبوترم؛ که زمین خورده‌ام به جاده‌ی تو

بیا مرا ببر از خود؛ مسافرِ قم کن
اگر صلاح ِمن این است، در حرم گم کن

دلم دو دل شده در شاهراه قم – مشهد
که ماه، ماه جنون است، ماهِ قم – مشهد
همیشه وقتِ بلا می‌شوم پناهنده
به سایه‌سار شما؛ در پناهِ قم – مشهد
کلاغ‌های شما هم سپید رو هستند
منم کبوترِ چهره‌سیاهِ قم – مشهد
به آسمانِ بخیلِ دیارِ ما هر روز
رسیده ابر کَرم؛ از نگاهِ قم – مشهد
دلم اسیرِ مسیرِ تو و رضاست، فقط
که پرسه‌گاه من است ایستگاهِ قم – مشهد

همیشه زائرِ جلدِ قم و خراسانم
هزار شکر خدا را که اهل ایرانم

رضا قاسمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا