شعر ولادت امام رضا (ع)

خون جگر

خون جگر

گرچه سنگ از همه بسيار در آنجا خورده
نام مجنون به سر كوچه ليلا خورده

عاشق از سرزنش مردم اين كوچه مرنج
قيمتى تر شده قاليچه اگر پا خورده

آه بيچاره زليخا چقدر حرف شنيد
چه كسى خون جگر مثل زليخا خورده

خواهشا از در اين خانه بلندم نكنيد
مگر اين كاسه ما حق كسى را خورده؟

خواهشا نامه ما را به خراسان بفرست
خواهشا زود برو نامه ما تا خورده

مثل آهوى بيابان به بيابان زده ام
چون شنيدم گذرت باز به صحرا خورده

من از اينجا بروم زود زمين مى افتم
اين گدا چيزى اگر خورده همينجا خورده

به همه گفته ام اين شاه كه در اين حرم است
بيشتر از پسرش غصه مارا خورده

سنگفرش حرمت نام مرا كم دارد
گوشه صحن تو سنگ لحدم جاخورده

پسر فاطمه مردم گره دارند همه
پسر فاطمه در كار گره ها خورده

زير هر كاشي تو حاجت امضا شده ايست
روى هر كاشى تو مُهر مداوا خورده

پهلويش مطمئنا پشت حرم درد گرفت
هركه اينجا قسم حضرت زهرا خورده

كربلا رفتن ما را كه خودت ميدانى
اربعين رفتنم از دست تو امضا خورده؟

پسر فاطمه تشنه است ته گودال و …
مركب شمر ولى آب گوارا خورده….

پيش زينب به هم اينقدر تعارف نزنيد
پيش زينب چقدر نيزه به آقا خورده

چكمه اى كه به تنش خورد همان است كه بر
چادر محترم زينب كبرى خورده

به روى خاك تنش رنگ عوض كرده حسين
واى بر اين بدنِ بى سرِ گرما خورده

محمد جواد پرچمی  

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا