شعر عيد مبعث

"رسول مهربانی"ص"

ایجانِ عاشقان همه قربانت,

خورشید وماه,آینه دارانت

وَالَّیل”,گیسوانِسیاهِ توست

وَالفَجر”,سر زده ز گریبانت

ای ابتدای خلقتِهستی,تو!

جائی نداشت نقطهی پایانت

*”خاقانی”از ثنای تو دلشاد است

از اینکه در”عجم” شده “حُسّانت

تو آمدی و”خُلقِ” عظیمت بود

در لابه لای”حُسنِ” فراوانت

تابیدی و سیاهی ِدنیا ریخت

یکباره طاقِابروی “کَسری” ریخت

**هم کاهنانِشَر, به زمین خوردند

هم ساحران,بهسَر,به زمین خوردند

تا چشم و گوشِ”بتکده ها”وا شد,

بت های “کورو کر” به زمین خوردند

مُشتی درختهای”حرام آباد

با رویشِ تبر,بهزمین خوردند

چشمِ “شهابها” به تو روشن شد

با چشمهای تَر,به زمین خوردند

تا”شرق” نورِ آمدنت تابید

کفّار از اینخبر, به زمین خوردند

کوهِ “ابوقُبِیس” ندا میداد:

ایمانبیاورید به این نوزاد

آمد نبی که آیتِدین باشد

تا نور,در”ضلالِ مبین” باشد***

هم آخرین پیمبرِزیبایی

هم آمده رسولِامین باشد

مبعوث شد به”عشق”و در این معنی

یک نکته گفته ایمو همین باشد!”*

چون کعبه,”حلقه های بشر” دورش!

در”حلقه” آمده ست, نگین باشد

عرش و زمین مطیعِنبی شد تا

دستِ خدا به رویزمین باشد

با دستِ اوولایتِ حق جاریست

نسلِ ائمه رهبرِبیداریست

عارفه دهقانی

_____________________

*حسان عجم:ازالقاب خاقانی است به دلیل مدح فراوانی که در رثای پیامبر “ص” داشته است

**از کتاب بحارالانوار معجزات زمان ولادت پیامبر گرفته شده است

***”ضلالمبین:همان عصر جاهلیت است در تفسیر

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا