شعر ولادت امام باقر (ع)

شبیه نور

شبیه نور؛ بی پایان خصالِ حضرتِ باقر(ع)
قلم شرمنده شد از وصف حالِ حضرتِ باقر(ع)

چه خورشیدانه روشن کرد تکلیف خلایق را
احادیث گوهربار و زلالِ حضرتِ باقر(ع)

تمام تار و پودم می شود ایمان! اگر باشد؛
به دور گردنم یک لحظه شالِ حضرتِ باقر(ع)

ولی الله الاعظم کیست؟ میگویم: علیٌ(ع)حق
که جز این نیست در محشر، سؤالِ حضرتِ باقر(ع)

شنیدم مادرش بنتُ الحسن(ع) بود و از آن اول
کرَم شد راه و رسم و شد روالِ حضرتِ باقر(ع)

شکافنده ست! یعنی روبرویش علم زانو زد
اصول و فقه و عرفان شد حلالِ حضرتِ باقر(ع)

نگاهم، نیّتم، جانم فدایش که برای من؛
فدا شد ماه و سال و جان و مالِ حضرتِ باقر(ع)

مبادا جایِ شاگردی که عالِم باشد و عامل…
شوم با کوهی از عصیان وبالِ حضرتِ باقر(ع)!

 مرضیه عاطفی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا