شعر شهادت حضرت مسلم (ع)

واویلا

کوفه شد چشم و مرا گرم تماشا شده است
یار بی یاور تو بی کس و تنها شده است

بین این شهر زبانزد شده نیرنگ میا
صحبت از غارت انگشترت آقا شده است

قدر یک دشت به همراه عبا داشته باش
سخن از ریختن یوسف لیلا شده است

من ازآن خنده ی تلخ عدویت دانستم
که برای سر شش ماهه چه غوغا شده است

نعل تازه به سم مرکبشان می کوبند
صحبت از تنگی گودال در اینجا شده است

تا که طفل تو نرفته به کنیزی برگرد
حرف نامحرم و دردانه ی نوپا شده است

مثل آن کوچه که زهرای جوان گیر افتاد
مسلم آزرده در این کوچه چو زهرا شده است

من شنیدم که به دیوار سر فاطمه خورد
در دلم روضه ی صدیقه ی کبرا شده است

محمود اسدی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا