شعر شهادت حضرت رقيه (س)

شلاقِ زجر

شلاقِ زجر

گفتند بین ما گله انداخت فاصله
وقتی مرا ز حوصله انداخت فاصله

یک نیزه با تو فاصله‌ ام بیشتر نبود
بین من و تو آبله انداخت فاصله

شلاقِ زجر و حرمله از جسم خسته ام
تا شام چند مرحله انداخت فاصله

از آیه آیه ی لبِ تو روی رحلِ نی
تا گوش هام هلهله انداخت فاصله

با کوله بار آبله پیشت می آمدم
افسوس دست سلسله انداخت فاصله

بین منو تو و علیِ‌اصغر و عمو
آخر کمان حرمله انداخت فاصله

یک نیزه بود فاصله ی ما ولی تنور
حتی میان فاصله انداخت فاصله

محمد رضا رضائی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا