شعر شهادت امام كاظم (ع)

شهادت امام موسی کاظم علیه السلام

میخواستند داغ تو را شعله ور کنند

وقتی که سوختی همه را با خبرکنند

می خواستند دفن شوی زیر خاکها

تا زنده زنده از سر خاکت گذرکنند

می خواستند شام غریبان بپاکنند

تا بچه های فاطمه را در به درکنند

از ناسزا بگو که چه آورده برسرت

می خواستند باز تو را خونجگرکنند

زنجیر دست شما بسته باشد و

مثل مدینه فاطمه ات را سپرکنند

قوم یهود را به مصافت کشیدهاند

تا تازیانه ها به مراتب اثرکنند

حالا بیا بگو که ملائک یکی یکی

فکری برای این تن بی پال و پرکنند

این اشک ها مسافر یک جسم بیسرند

وقتش رسیده است به آنجا سفرکنند

رحمان نوازنی

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

یک دیدگاه

  1. سلام علیکم

    خیلی عالی و جان سوز بود اشک ما که جاری شد اجرتان با مولا امیرالمومنین علیه السلام

    یا علی


    سلام عليكم
    شهادت باب الحوائج حضرت موسي بن جعفر عليه السلام رو تسليت عرض ميكنم.

    يا علي مدد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا