شعر ولادت امام باقر (ع)

طلوع صبح

طلوع صبح رسيد و غروب شب آمد
دوباره جان غم و غصه ها به لب آمد
به شادماني زهرا دگر رجب آمد

به روز اول آن يك امام آمده است
“امام باقر عليه السلام آمده است”

به باطن دل مجنون سرور ظاهر هست
خوشا به حال كسي كه ز شوق زائر هست
كه دين ما همه احيا ز قَالَ باقر هست

دوباره ماه رجب، روح عشق خالص شد
“ستاره اي بدرخشيد و ماه مجلس شد”

به عرش و فرش ز حُسن امام ما سخن است
پدر حسيني و مادر سلاله ي حسن است
و ديدن حرمش آرزوي قلب من است

كريم زاده رسيد و غلام زاده شديم
همه اسير دم اين امام زاده شديم

عزيز كرده ي دادار حضرت باقر
شفيع خلق گنه كار حضرت باقر
شبيه حيدر كرار حضرت باقر

عزيز حضرت سجاد، بهترين حصني
محمد بن علي الأمان و أدركني

تو پنجمين ولي الله أعظمي آقا
تو آسماني و سايه فكنده اي برما
شكافتي تو به نورت علوم عالم را

كه شيعيان ز كلام تو تقويت شده اند
زراره ها به مرام تو تربيت شده اند

خداي فقه و كلام و شريعت و منبر
رسيده بر تو ز جابر سلام پيغمبر
ز درس و بحث خودت عالمين را آخر

رهايي از غم و هجران ترس ميدادي
به هر دو عالم امكان تو درس ميدادي

تو با تمام غريبان چه آشنا هستي
امير ما، پسر سيدالبكا هستي
تو يادگار غريبي كربلا هستي

تو شاهد غم و اندوه بي حسين هستي
تو راوي شرر درد زينبين هستي

مهدي قاسمي

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا