شعر مدح و مناجات حضرت زينب (س)

عرشِ مُعَلا

ما خاک نشین ، عرشِ مُعَلا زینب
ما آجرِ اول و ثریا زینب
مجموعه ی پنج تن شده دریک قاب
آئینه ی مرتضا و زهرا زینب
ایمان و نجابت و وفا را معنا
در صبر و شرف چو کوه و دریا زینب
تجمیعِ علی و فاطمه در یک روح
عباس و حسن ، حسین ، یکجا زینب
زینب همه را کرده نمک گیرِ حسین
شد سینه ی ما حسینیه با زینب
اینکه شده ام عاشق و مجنون حسین
کارِ احدی نبوده الا زینب
بوده است یکی جدا زِ یکدیگر نیست
خورشید حسین ، شعاعِ گرما زینب
تو مظهرِ حُجب هستی و الگوی وفا
همسایه ندیده سایه ات را زینب
در شانِ تو باید که بگوید حیدر
هربار فِداها و ابوها زینب
چشم فلک از اولِ خلقت تا حشر
مانندِ تو را نکرده پیدا زینب
یا اُخت الحسین وجیهته عندالله
بِنتِ علی اشفعی لنا یا زینب
با رخت و لباس پاره دروازه ی شام
کردند همه تو را تماشا زینب
بزمِ عرق و طشتِ طلا، کاخِ یزید
کردند چه مجلسی مُهیا زینب
شد نوبتِ خیزران و لبهای حسین
کَس نیست دهد تو را تسلّا زینب…
مهدی شریف زاده

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا