شعر مصائب اسارت كوفه

عزیزم حسین

برات بیقرارم عزیزم حسین(ع)
به داغت دچارم عزیزم حسین(ع)

توو خوابم نمی دیدم این روز و که
نباشی کنارم عزیزم حسین(ع)

خزونی شدم، قد کمونی شدم
تو بودی بهارم عزیزم حسین(ع)

یه خلوت میخوام که بشینم فقط
برات خون ببارم عزیزم حسین(ع)

بدونِ تو زندونه دنیا برام
دلِ خوش ندارم عزیزم حسین(ع)

واسه خشکیِ حنجرت توو گلوم
چقد بغض دارم عزیزم حسین(ع)

تموم شد روزایِ خوش ِ خواهرت
شبه روزگارم عزیزم حسین(ع)

سرت رویِ نیزه ست و دیگه کجا-
-سرم رو بذارم عزیزم حسین(ع)؟!

کجایی ببینی میخنده سنان(لع)
به این حال زارم عزیزم حسین(ع)

به موهای غرقِ به خونت قسم
گره خورده کارم عزیزم حسین(ع)!

 مرضیه عاطفی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا