شعر شهادت اميرالمومنين (ع)

علي ولي الله

علي ولي الله

نديده غير خدا اول زمانش را
نرفته غير نبي اوج آسمانش را
سري نمانده كه از وصف او نرفته ز هوش
نمانده گوش كه نشنيده داستانش را
به خاك بوسي اين خانه دلخوشيم،از ما
خدا كند كه نگيرند آستانش را
به آن دهان كه متاعي به جز علي دارد
بگو كه تخته كند تا ابد دكانش را
پيمبران اولوالعزم شيعه اش هستند
چرا كه اجر عظيمي ست پيروانش را
اگر رسول نگويد علي ولي الله
خدا نمي شنود لحظه اي اذانش را
كسي كه در وسط كارزار پيغمبر
هزار مرتبه پس داده امتحانش را
كسي كه كَند در قلعه را به دست اما
به زور زانوي خود خرد كرد نانش را
نه استخوان گلويش،نه خار در چشمش
فراق يار جوانش بريد امانش را
به جز علي چه كسي نيمه شب تك و تنها
به دست خويش كفن كرده است جانش را
شكست پهلوي مادر،شكست فرق پدر
خدا به خير كند چوب خيزرانش را

محسن عرب خالقی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا