شعر شهادت اميرالمومنين (ع)

ها علیًُ بشرًُ کیف بشر

لیله القدر مرا هست علی قرص قمر
گشته ذکر لب من ناد علی تا به سحر
ها علیًُ بشرًُ کیف بشر ذکر دگر
که ای خدایا به علی از سر جرمم بگذر
ذات حق را چو قسم داده پیمبر به علی
به علیًِ به علیًِ به علیًِ به علی

من گنهکارم و عمریست که عصیان کردم
گاه گاهی نه، که بس خدمت شیطان کردم
آنچه گفتی تو نه و آنچه که گفت آن کردم
حال شرمنده ام و توبه به منان کردم
مکن از لطف بر این توبه ی من بی محلی
به علیًِ به علیًِ به علیًِ به علی

ره خود بستم اگر سویت هزاران ره بود
یک شب قدر تو بهتر ز هزارن مه بود
دست من از رطب نخل تو گر کوته بود
لیک امید من هر لحظه بر آن درگه بود
دل به امید عطای تو خطا کرده بلی
به علیًِ به علیًِ به علیًِ به علی

من گنهکارم و عمریست که بی نور تو کور
تو کنارم بُدی و من همه عمرم ز تو دور
دست خالی چه برم سوی تو در خانه ی گور
تو ببخشای ز لطفت که کریمی و غفور
لطف و احسان و عطای تو بُوَد لم یزلی
به علیًِ به علیًِ به علیًِ به علی

ماه مهمانی خلاق جهان این ماه است
شب قدر امده وقت بِکَ یا الله است
وسپس آنچه که تسکین دل آگاه است
اشهدُ اَنّ علیًَا ولی الله است
ذکر من حیَ علی حیدرُ خیرالعملی
به علیًِ به علیًِ به علیًِ به علی

تو خدایی و علی مظهر ذات احد است
چون توکل ز تو باشد ز علی هم مدد است
لطف و احسان علی همچو احد بی عدد است
بی سبب نیست ، علی دست خدای صمد است
نیست جز او ز پی احمد مختار ولی
به علیًِ به علیًِ به علیًِ به علی

وحی جبریل به احمد چو بشد روز غدیر
که علی بعد تو بر خلق امیر است امیر
مصطفی شاه جهان باشد و حیدر چو وزیر
هر دلی شد به سر زلف کمندش چو اسیر
تابد از سوی خداوند بر آن نور جلی
به علیًِ به علیًِ به علیًِ به علی

جواد کریم زاده

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا