آسوده شده ز طعنه و زخم زبان
این تیغ جفا گره ز کارش وا کرد
این تیغ جفا ز بعد عمری،او را
آماده برای دیدن زهرا کرد
آسوده شده ز طعنه و زخم زبان
این تیغ جفا گره ز کارش وا کرد
این تیغ جفا ز بعد عمری،او را
آماده برای دیدن زهرا کرد
در جهان گذران با همه ادوارش
خوش خماری است که بر داد رسد خمّارش
غیر پینه به جبین هیچ نجوید به جهان
زاهدی را که بود از می گلگون عارش
یا علی چشم تو نازم که بهشت دگر است
گرد و خاک ره تو اختر و شمس و قمر است
تو که جای خودت ای شیر خدا در مردی
قنبرت از همه دهر به والله سر است
یک جهان داغ غریبی به دلم ریخته است
قامت حیدر کرار بهم ریخته است
داغ یک عمر غریبی قد او تا کرده
ضربه ی تیغ دگر کار خودش را کرده
نديده غير خدا اول زمانش را
نرفته غير نبي اوج آسمانش را
سري نمانده كه از وصف او نرفته ز هوش
نمانده گوش كه نشنيده داستانش را
دوباره پای غریبی به خانه ام واشد
دوباره اشک یتیمان کوفه دریا شد
دوباره بستری از غصه قسمت ما شد
دوباره خاطره ی تلخ کوچه احیا شد
بغض کرده چشمهایم از نگاهت بیشتر
غربتت امشب شده هی سد راهم بیشتر
بوی مادر می دهد امشب تمام خانه ام
چادرم سجاده ام شال سیاهم بیشتر
اين مرد كه در گوشه بستر نگران است
واللهِ كه مظلومترين مرد جهان است
از زندگى پرغم خود سير شد امشب
خيبر شكن از غصه زمينگير شد امشب
آن شب دوباره رفت پشت در به هم ريخت
باروضه هاي حضرت مادر به هم ريخت
آيات كوثر را فراوان خواند آن شب
از اول شب ساقي كوثر به هم ريخت
دریا شدی و در غم دریا گریستی
هر شب به یاد ماتم زهرا گریستی
سی سال زندگی تو اینگونه طی شده
یا غصه خوردی از غم او یا گریستی
غم علی غصه علی ناله علی درد علی
دم علی آه علی خسته ترین مرد علی
گرمی جنگ به شمشیر علی بود ولی
پیش هر اشک یتیمی عرق سرد علی
درد هر جا بُـوَد دوا هم هست
خوف در سينه ي رجا هم هست
من مريض توأم ، طبيبِ هـمه
اين مريضي خودش شِفا هم هست