شعر مدح و مناجات اميرالمومنين (ع)

غبار نجف

چشمه ی نور در ایوان نجف معنا شد
ذره با لطف تو خورشید جهان ارا شد
هر زمان از تب دنیا ز نفس افتادیم
با غبار نجفت راه تنفس وا شد

مدعی خواست که تقلید زکاتت بکند
به رکوع تو قسم پیش همه رسوا شد
سال ها رفت به دنبال حقیقت سلمان
عاقبت گم شده اش نزد علی پیدا شد
(هر که شد محرم دل در حرم یار بماند)
بی سبب نیست که سلمان شما منّا شد
پشت بر دلبری سکه کند در شب فقر
مکتبت روشنی راه ابوذرها شد
راز غم های علی فاش نخواهد گردید
مگر ان چاه بگوید که چه با مولا شد

حسن کردی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا