شعر شهادت حضرت زينب (س)

یک سال نیم مانده

 یک  سال نیم مانده غمت در گلوی من

هر  روز وشب تویی همه جا روبه روی من

 

در زیر آفتابم و تشنه شبیه تو

دنیا کشیده خنجر غم بر گلوی من

تصویر قتلگاه تو یادم نمی رود

یک بوسه از تنت شده  بود آرزوی من

 

از خاطرات آن شب مقتل کنار  تو

مانده هنوز لاله سرخی به روی من

 

یک لحظه چوب محمل و پیشانی ام شکست

تا رفت روی نیزه سرت پیش روی من

 

قاری روی نیزه شدی تا نگاه ها

آید به سوی نیزه نیاید به سوی من

 

سنگین ترین  غمم  غم دفن سه سالهبود

او رفت و رفت پیش شما آبروی من

 

بشکن سفال عمر مرا تا نفس کشم

دیگر بس است باده غم در سبوی من

شاعر؟؟

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا