شعر مدح و مناجات امام زمان (عج)

یابن الحسن(عج)

تصویر هجر تو که به ذهنم خطور کرد
آه فراق آینه ام را نمور کرد

جز اشک چیست چاره ی یوسف ندیده ها؟
یعقوب چشمهای مرا گریه کور کرد

بین من و تو پرده ی عصیان حجاب شد
ما را گناه کاریمان از تو دور کرد

یکبار هم گناه مرا روی من بیار
آخر خدا چه قدر شما را صبور کرد

در راه دوست هر چه هزینه دهی کم است
اصلا به پای یار نباید قصور کرد

تمرین سوختن به تماشا نمیشود
باید میان شعله همین را مرور کرد

مست از شراب عشق به آغوش شمع تا
پروانه سوخت میکده را غرق نور کرد

گاهی صلاح طفل به تنبیه مادر است
باید به سر راه شدن را زور کرد

دست از تعلقات بکش وصل را بگیر

شرط ورود وادی حق پابرهنگی است
باید کلیم وار عزیمت به طور کرد

هجران بس است ای پسر فاطمه بیا
شاید که مرگ جسم مرا سهم گور کرد

ما را به حق روضه ی زهرا درست کن
حوریه ای که در دل آتش ظهور کرد

آیینه زلال نبی پشت در شکست
آیینه را چگونه علی جمع و جور کرد

شاعر؟؟؟

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا