شعر مدح و مناجات امام زمان (عج)

غیرت شیعه

بیا ای گل بیا بی تو زمین سرد و زمان خسته
بهاران است و لیک آمد خزان در باغ نو رسته
بیا در غیرت شیعه که این آیین نمیگنجد
تمام مسجد و محراب و درهای حرم بسته

بساط هیئت و روضه همه بر چیده شد حالا

نفس در سینه سنگین است و روح و جانمان خسته

تو آقایی و ما رسم رفاقت را ندانستیم

از این رو راه‌وصل‌ ما ز هر چه ‌رشته‌ بگسسته
بهار روشنایی ها به تاریکی مبدل شد
تو را می خوانیم ای جانا ز اشک و آه پیوسته

بیا محض رضای مادرت زهرا(س) تجلی کن

ز دوریت غبار غم به روی چهره بنشسته

 

اگر چه می شود خانه بساط روضه بر پا کرد

ولی شوری دگر دارد دلم در هیئت و دسته
چه کردیم اشک و استغفار و عجز و توبه کاری نیست
که ما اینگونه درماندیم از این فعل ندانسته

خداوندا بحق نیمه‌ی شعبان که در پیش است

به جان مهدی زهرا همان انسان وارسته

 

در باغ حرم ها را به روی عاشقان وا کن

به شان و حرمت زهرا(س) به آن پهلوی بشکسته

 

بیا از کل هستی دور کن این هاله ی غم را

غمی که جان عالم را گرفت آهسته آهسته!

 

هستی محرابی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا