شعر گودال قتلگاه

قاری من…

لبهای تو مگر چقدر سنگ خورده است؟

قاری من چقدر صدایت عوض شده

 تشریف تو به دست همه سنگ داده است

اوضاع شهر کوفه برایت عوض شده

 تو آن حسین لحظه گودال نیستی

بالای نیزه حال و هوایت عوض شده

 وقتی ز روبرو به سرت می کنم نگاه

احساس می کنم که نمایت عوض شده

 جا باز کرده حنجره ات روی نیزه ها

در روز چند مرتبه جایت عوض شده

 طرز نشستن مژه هایت به روی چشم

ای نور چشم من به فدایت عوض شده

 ما بعد از این سپاه تو هستیم یا حسین

جنگی دگر شده شهدایت عوض شده

 تو باز هم پیمبر در حال خدمتی

با فرق این که شکل هدایت عوض شده

 علی اکبر لطیفیان

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

یک دیدگاه

  1. سلام
    آقا مرتضی خدا قوت دیدم آنلاینید گفتم سلامی عرض کرده باشم


    سلام و عرض ادب آقا امير عزيز

    بزرگواريد شما عزيز دل . خيلي التماس دعا داريم

    يا علي مدد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا