شعر شهادت امام صادق (ع)

قصّهء مادر

قصّهء مادر

همه شب را به دعا سر کردی

شهر را جمله منوّر کردی

با نفس های لبالب عطرت

خانه را تا که معطّر کردی ,

ناگهان آتش ظلم آمد و تو

قصّه را قصّهء مادر کردی

یاد میخ و در و دیوار و فشار

چشم دریا شده را تر کردی

با زمین خوردن خود در پی اسب

یاد عبّاس دلاور کردی

عرق سرد جبینت می گفت

یاد دردانهء پرپر کردی

می شد از زخم دو دستت فهمید

یاد تنهایی حیدر کردی

وحید محمدی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا