شعر شهادت حضرت رقيه (س)

لب های او

لب های او

لب های او جز ناله آوایی ندارد

دیگر برایش خنده معنایی ندارد

اکنون که اینجا آمدی باید بگوید

جز این خرابه دخترت جایی ندارد

باید بگوید از غم تنهایی خود

چون هم نشینی غیر تنهایی ندارد

یادش بخیر آن بوسه های گرم بابا

حالا لبش سرد است و گرمایی ندارد

در کوچه های شام او با گریه می گفت

یک کاروان نیزه تماشایی ندارد!

تفسیری از ایثار و غیرت می شود چون

از نسل زهرا است و همتایی ندارد

هر چه مصیبت بود از آنجا شروع شد

وقتی که فهمیدند بابایی ندارد…

محسن زعفرانیه

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا