شعر گودال قتلگاه

مادری غرقِ آه

آمدم بی پناه، یاألله
خسته ام از گناه، یاألله

با تو این حالِ مبهم و آشوب
میشود روبراه…یاألله

غرق کفرانِ نعمتم، گاهی…
عذرِ من را بخواه! یاألله

گم شدم! باز میروم انگار-
راه را اشتباه…یاألله

دست من را بگیر و برگردان
تا نیفتم به چاه، یاألله

مثل «حر» عاقبت بخیرم کن
با همان یک نگاه، یاألله

می کِشد سمت روضه شعرم را
مادری غرقِ آه، یاألله…

مادر افتاد! تا که خورد حسین(ع)
نیزۂ گاهگاه، یاألله

چه کنم؟! آب خورد و وارد شد
شمر(لع) در قتلگاه، یاألله

خنجر کند و حنجر تشنه
چکمه های سیاه، یاألله

روی تل رویِ صورتش میزد
زینبِ(س) بیگناه یاألله

بیهوا ریختند در گودال
یک تن و یک سپاه، یاألله!

 مرضیه عاطفی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا