دسته‌بندی نشده

مثل عصا

مثل عصا

تنها میان کوچه ها من دیده بودم
مادر زمین افتاد و من ترسیده بودم

ترسیده بودم مادرم درجا بمیرد
چون غنچه از طوفان به خود لرزیده بودم

از بس که سنگین خورد سیلی , روی یاسش
من جای او چون گل زهم پاشیده بودم

ضربه به جان خویش قطعاً می خریدم
گر زودتر از مادرم جنبیده بودم

یادش بخیر آندم که بازوی کبودش
مخفی ز بابا نیمه شب بوسیده بودم

شد تلخ تر از گریة صد ساله بَهرم
آندم که ناچار از پدر خندیده بودم

با کس نگفتم راز این غم را که تا حال …
از مادرم این ناله ها نشنیده بودم

مثل عصا خود را نمودم تکیه گاهش
اطراف چادر را بر او پیچیده بودم

شد انتقام فتح خیبر درب و دیوار
سنگینیِ آن درب را سنجیده بودم

گر رازهایم زین جگر افشا نمی شد
روشن نمی شد تا چه حد رنجیده بودم

گر که نمی بردی تو ای تشت آبرویم
تا زیر خاک این رازها پوشیده بودم

محمود ژولیده

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا