شعر مناجات با خدا

مـن را بـبـخــش

بـگــذر تو از جـرم و خـطـایـم
مـن غـرق در جـور و جـفـایـم
رنــــجــــــور از درد و بــلایــم
خوش‌نیست این حال‌وهوایم

امشـب بیـا بـا مـن به سـر کن
چــشــم مــرا بــا لطـف تـر کن
از مـعـصـیــت هـایـم گـذر کن
رحـمـی به مـن کن بی نـوایـم

مـن بـنــده ی بـدکـاره هسـتـم
ســرگــشــتــه و آواره هسـتـم
درمـانــده و بـیـچــاره هسـتـم
بـفـرســت امــان نـامـه بـرایـم

بـا تـو نـمی‌ گــردم بـبـخـشـیـد
گـر عـبـد نـامــردم بـبـخـشـیـد
اصـلا غـلـط کـردم بـبـخـشـیـد
مـن را بـبـخــش ای بـا وفـایـم

مـسـت گـنـاهـم خـار هـسـتــم
مـن مـی کـنـم اقـــرار پـسـتـم
قـلــب امــامـــم را شـکـسـتــم
پس نیسـت جز آتـش سـزایـم

حـالا بـه تــو دل مـی‌ سـپــارم
امـیــد بـخــشــش از تــو دارم
عـفــوم کـن ای پـــروردگـــارم
پـایـان بــده بـر غـصــه هـایـم

سـنـگـیـن شــده بـــار گـنـاهـم
مـی‌ دانـــم آری رو سـیـــاهــم
جـان حـسـیـنـت کن نـگــاهــم
گــریــه کــن کــرب و بـــلایــم

سید محسن حبیب اله پور

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا