شعر ماه مبارك رمضان

خورشید پشت ابر

یارم به جلوه آمد و ما را به ناز کُشت

با خنده زنده کرد و به یک غمزه بازکُشت

خورشید پشت ابر شد و غایب از نظر

ما را فراق یکّه سوار حجاز کُشت

یکبار پشت او ننمودیم اقتدا

ما را به حسرتی ز دو رکعت نماز کُشت

آخر کجا شکایت این ماجرا بریم

بیچاره آمدیم ولی چاره ساز کُشت

هر کس به او رسید زبانش خموش شد

هر کس که خواست فاش کند رمز و رازکُشت

هرکس دوید در پی او رفت و بر نگشت

او را میان غربت راهی دراز کُشت

هرکس که آمد از در دنیا ز خویش راند

هرکس که آمد از در راز و نیاز کُشت

در بین آتشیم , ولی دل خوشیم که

از اوست گرچه جمله ما را گداز کُشت

 

مجید خضرایی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا